
جیمی که به پدر غایب و اسباببازیهای دوران کودکیاش دوخته شده، با همکارش چارلی ازدواج میکند اما او را ترک میکند. او به نیویورک نقل مکان می کند، تبدیل به یک فاحشه می شود که به مردانی با فتیش های پدر و دختری غذا می دهد و نقش "دختر کوچک بابا" آنها را بازی می کند.