Keloglan یک روستای فقیر است ، یک روز او می آموزد که دختر سلطان بیمار است و از مدت طولانی نمی تواند از خواب بیدار شود و سلطان کلمه ای را به او داد که با دختر خود با هر کسی که او را از خواب بیدار می کند ازدواج می کند اما افرادی که شکست می خورد اعدام می شوند ...