یک باغبان خانگی بیرون است و باغ را آبیاری می کند. پسر خدمتکار دیگری که او را نمی شناسد، یواشکی پشت سر او می رود و پا به شلنگ می گذارد و جریان آب را متوقف می کند. باغبان مات و مبهوت نمیداند چه بر سر آب آمده است...